جدول جو
جدول جو

معنی کرفه گر - جستجوی لغت در جدول جو

کرفه گر
ثوابکار
تصویری از کرفه گر
تصویر کرفه گر
فرهنگ واژه فارسی سره
کرفه گر
کرفه کار، ثواب کار، کرفه گر
تصویری از کرفه گر
تصویر کرفه گر
فرهنگ فارسی عمید
کرفه گر
ثواب کننده نیکو کار
تصویری از کرفه گر
تصویر کرفه گر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کرفه گران
تصویر کرفه گران
ثواب کاران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرزه گر
تصویر آرزه گر
کاهگل کار اندودگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزه گر
تصویر برزه گر
زراعت کننده زارع کشاورز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرفه بر
تصویر صرفه بر
بهره بر سود خور سود برنده، صراف صیرفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرفه بر
تصویر صرفه بر
صرفه برنده، سود برنده، سودبر، برای مثال هیچ دو جو کمتر است نقد زمانه / صرفه بران را از این عیار چه خیزد (خاقانی - لغت نامه - صرفه بر)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوزه گر
تصویر کوزه گر
کسی که کاسه و کوزۀ گلی می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسه گر
تصویر کاسه گر
سفالگر، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مثال کاس می و قول کاسه گر خواه / چون کوس بگه فغان برآورد (خاقانی - ۵۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنده گر
تصویر کنده گر
کسی که بر روی فلز، چوب یا چیز دیگر کنده کاری می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارزه گر
تصویر ارزه گر
کسی که پیشه اش کاهگل مالی یا گچ کاری ساختمان است، گچ کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریه گر
تصویر گریه گر
گریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اشک باران، گرینده، گریه ناک، گریه مند، اشک ریز، اشک فشان، باکی، اشک بار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسه گر
تصویر کاسه گر
شخصی که کاسه و طبق سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده گر
تصویر کنده گر
کنده کار: وکنده گر را نقار گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوزه گر
تصویر کوزه گر
کسی که کوزه سازد
فرهنگ لغت هوشیار
گریه کن گریان: قهقهه و های های ساخته جفت خنده پرداز و گریه گر ماییم. (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزه گر
تصویر لرزه گر
خفه کننده ارتعاش فنر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه گر
تصویر کاسه گر
((~. گَ))
کسی که ظروف سفالی درست می کند، نام یکی از آهنگ های موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرفه کار
تصویر کرفه کار
ثواب کار، کرفه گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده گر
تصویر پرده گر
پرده دوز، پرده ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برزه گر
تصویر برزه گر
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سره گر
تصویر سره گر
ناقد، صراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اره گر
تصویر اره گر
کسی که اره می سازد، اره ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفش گر
تصویر کفش گر
کفش دوز، کسی که کفش می دوزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زره گر
تصویر زره گر
زره ساز، زره باف، کسی که زره می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کره خر
تصویر کره خر
بچه خر خربچه
فرهنگ لغت هوشیار